اهالی کوی جهاد

جهادعلمی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان

جهادعلمی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان

اهالی کوی جهاد

سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم . افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت . دلهای ما پر از عشق جهاد و شهادت است .
بـا نـام و یـاد خــدا بر آن شدیم تا در جـنــگ نــرم از تیـرهای ماهواره های ملعون به ماه پاره خود جلوگیری کنیم.

آخرین نظرات
نویسندگان

دوره ای در سرزمین بلوط ها(2)

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۰۹ ب.ظ

ویژگی خاص و متفاوت این دوره این بود که در دو روز اول دوره ما میزبان بودیم؛ میزبان بچه های نوجوانی(حکمتجو) همراه مربیانشان (حکمت یار)که امده بودند تا یک دوره ی جهادی را از نزدیک ببینند و تجربه کنند،  راهی برای اشاعه ی فرهنگ جهادی.

در ابتدای ورود به روستا، کنار مسجد توقف کوتاهی کردیم و بعد به سمت مدرسه رفتیم. چیزی از رسیدن گروه به مدرسه نگذشته بود و ما مشغول ساماندهی امور بودیم که سیل عظیم بچه های روستا در مدرسه ظاهر شدند. از همان لحظه کار آغاز شد حکمت یارها و حکمت جوها به میان بچه ها رفتند و روحانی که گروه را همراهی می کرد پسر بچه ها را دور خود جمع کرد. شور اشتیاق بچه های منطقه از همان لحظه دوره ای فعال و پویا را نوید می داد. بچه ها باشتیاق شعرها و سوره هایی که بلد بودند را می خواندند و به حرف های مربی گوش می دادند، یه قل دوقل بازی می کردند و ...

گرمی و صفای بچه های روستا از همان ابتدا توجه را جلب می کرد. بچه ی 8 یا 9 ساله ای را می دیدی که نوزادی در بغل دارد و با این حال مثل سایر بچه ها در جمع حضور فعال دارد. و می دیدی که آن نوزاد چقدر آرام همان جا در کنار بازی بچه ها در خواب است و یا در آغوش حکمت جویی که برایش لالایی می خواند به خواب می رود ...

بچه ها هر روز همین گونه پر شور به مدرسه می آمدند، و شوق یادگیری در چشمانشان موج می زد. همدلی و دلسوزی برای هم بین بچه ها موج می زد مخصوصا برای بچه های کوچک تر . حتی گاهی میدیدی سر کلاس در حالی که بچه ها دارند شعر می خوانند یا به حرف مربی گوش می دهند، دارد آرام برای نوزاد در آغوشش لالایی می خواند یا کودکی که شکلاتش را داوطلبانه با دوستش قسمت می کند یا ... و این محبت ورزی شاخصه مردم آن دیار بود


همچنان ادامه دارد


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۳
من یک جهادی ام

نظرات (۳)

اینا که همشون شکلات دارند که!! شما بهشون شکلات چوبی دادین؟ منم میخاااااام!
پاسخ:
ا راست می گیدا!!!!
این شکلاتا کاردستی های بچه هاست به به یی هاییه که نونهالا با مربیاشون درست کردند وکلی هم حال کرده بودند. با مقوا و کاغذ و پنبه ساخته شدند
پس آخرش نفهمیدم اینا شکلاته یا به به ای؟؟؟!!به هرحال هرچی باشه منم میخام!

منم میخااااام!

مارو که با خودتون دوره نبردین حداقل از این چیزایی که به بچه ها دادین واسه مون میاوردین:) ولی جدی من که نفهمیدم اینا چی هستن دست بچه ها!!!!!!

پاسخ:

       اینجوری نبود که به یاد شما نباشیم. سوغاتی هم آوردیم. بلوط.

 البته اگه هنوزچیزی ازش مونده باشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی