دوره ای در سرزمین بلوط ها(1)
بسم الله الرحمن رحیم
این دوره جهادی هم با تمام پستی ها و بلندی هایش گذشت. دوره ای بسیار بسیار متفاوت، دوره ای در جایی بسیار متفاوت در کنار مردمی بسیار گرم و مهربان و باصفا که از نگاهشان مهربانی و سادگی می بارید و همدلی در میان مردمش موج می زد. سرزمینی بکر بکر که می شد بوی امام زمان را در آنجا استشمام کرد بوی مستضعفینی که وارثان زمین خواهند شد...
خیلی چیزها در آنجا بود که در قالب کلمات نمی گنجد فقط باید آنجا باشی و در هوای روستا نفس بکشی با بفهمی ...
استان چهارمحال بختیاری، شهرستان لردگان، منطقه سردشت، روستای آبزیر
روستا در دامنه ی دره ای قرار دارد و سراسر دامنه و حتی قله ی کوه ها پوشیده از درختان بلوط است.
و
خانه های روستایی بصورت گروه گروه در دره ساخته شده بودند و عموما چیزی به نام حیاط نداشتند بلکه فضایی که بین خانه ها ایجاد شده بود حکم حیاط را داشت. همه ی خانه ها ایوانی داشتند رو به کوه و نشستن در آن فوق العاده لذت بخش بود.
در روستا زمین مسطحی برای کشاورزی نبود و در کنار اغلب خانه ها باغچه کوچکی با درختان گردو به چشم می خورد. تنها امکانات روستا دومسجد که یکی نوساز بود و دو مدرسه دبستان و راهنمایی یک خانه بهداشت بود . و نه تنها خبری از مغازه های جور واجور نبود بلکه حتی بقالی ساده ای هم ندیدیم. روستا اگرچه خانه های نوساز داشت اما معماری آن تفاوتی با خانه های قدیمی تر نداشت. درست مثل روحیات مردم روستا.
منتظر ادامه ی این پست باشید حرف های زیادی هست برای گفتن از آبزیر و مردمانش...