زخمها جانی بگیرد کاش!
ماهی سرخ عاشق دریا
دست بسته رسیده ای از راه
صدوهفتاد و پنج حسرت را
باخود آورده ای فقط همراه
مادرت ایستاده باحسرت
هرزمان که شهید آوردند
باز در بین تیترهای خبر
هی بخوان که شهید آوردند
بی قرارت شده است و قطره اشک
نمکی روی زخم او شده است
دست هایی که دست بسته تو را
پیش چشم زمانه رو شده است
صدو هفتاد و پنج زنده به گور
گنج هایی که در دل خاکند
صد و هفتاد و پنج ماهی سرخ...
و خبر ها چقدر غمناکند
در دل رود بی قراری بود
اشک مادر همیشه جاری بود
خبر آمد رسیده ای از راه
آخرین موسم بهاری بود
دل به دریا زدی ولی ای عشق
از دل خاک سر برآوردی
از سفر جز پلاک خونی خود
باخودت چیز دیگر آوردی؟
آمدی و خوش آمدی اما
مادرت بود و چشم هایی تر
جای تو بر زمین نخواهد بود
ماهی سرخ از آسمان چه خبر؟
--------------------------------------
این بار قسمت بچه های اصفهان شد تا پذیرای 38 مروارید غواص باشیم
وعده دیدار دوشنبه 19مرداد میدان امام (ره) ساعت17
خاستم بگم که 3 تا از رفقای غواصمون را قراره در پنجشنبه ی آینده در خوراسگان تشییع و تدفین کنند! حتما تشریف بیاورید، خصوصا رفقای جهادی اهل خوراسگان!
وعده ی دیدار:
پنجشنبه هفته آینده، ساعت17، امامزاده ابوالعباس